باغ محمدآبادلغتنامه دهخداباغ محمدآباد. [ غ ِ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) باغی بوده است به محمدآباد نزدیک شادیاخ نیشابور : بوالمظفر برغشی آن ساعت از باغ محمدآباد می آمد. (تاریخ بیهقی چ غنی و
باغ محمداحمدلغتنامه دهخداباغ محمداحمد. [ غ ِ م ُ ح َم ْ م َ اَ م َ ] (اِخ ) نام آبادیی بوده است از دساکر خزاد جرد [ قم ] . (تاریخ قم ص 116).
باغلغتنامه دهخداباغ . (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان مارز بخش کهنوج شهرستان جیرفت که در 150 هزارگزی جنوب کهنوج و 10 هزارگزی باختر راه مالرو انگهران به کهنوج واقع و دارای 4 تن سک
باغلغتنامه دهخداباغ . (اِخ ) دهی است از دهستان بریاجی بخش سردشت شهرستان مهاباد که در 3 هزارگزی خاور سردشت و یک هزارگزی جنوب شوسه ٔ سردشت به مهابادواقع است . ناحیه ای است کوهستا
ابوالمظفرلغتنامه دهخداابوالمظفر. [ اَ بُل ْ م ُ ظَف ْ ف َ ] (اِخ ) محمدبن ابراهیم . خوندمیر در دستورالوزراء آرد: بصفای طبع سلیم و نقای ذهن مستقیم موصوف و معروف بود و بعد از شهادت ابو
حرقةلغتنامه دهخداحرقة. [ ح ُ ق َ ] (اِخ ) محمدآباد. و یقال : باغ حرقه از دیه های وزواه است . (تاریخ قم ص 140).
ضیقلغتنامه دهخداضیق . (ع ص ) ضد سعه . تنگ . (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ) (مهذب الاسماء). || (اِ) شک در دل . شک که در دل گذرد (بفتح اول نیز آید). (منتهی الارب ). || (اِمص ) تن
محمدآبادلغتنامه دهخدامحمدآباد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) (محمدآباد داش بلاغ ) دهی از دهستان نیزکی بخش حومه ٔ وارداک شهرستان مشهد است با 195 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
کرانهلغتنامه دهخداکرانه . [ ک َ ن َ / ن ِ ] (اِ) بمعنی کران باشد که کنار است . (برهان ). طرف . جانب . (ناظم الاطباء) (یادداشت مؤلف ) (ترجمان القرآن ). حاشیه . (یادداشت مؤلف ).