باستانشناسی منظریlandscape archaeologyواژههای مصوب فرهنگستانپژوهش دربارۀ تاریخ فرهنگی یک منطقه با استفاده از بقایای مادی سطحی، شرایط زیستمحیطی، بناهای پابرجا و آنچه از کاوش به دست میآید؛ در این پژوهش یک محوطۀ منفرد جزئ
باستانشناسیarchaeologyواژههای مصوب فرهنگستانمطالعۀ علمی و بازسازی گذشتۀ بشر بر مبنای شواهد یا بقایای مادی
باستانشناسی استقراریsettlement archaeologyواژههای مصوب فرهنگستانپژوهش دربارۀ پراکندگی مکانی فعالیتهای تخصصی و بقایای مادی آنها در یک محوطه یا در کل یک منطقۀ باستانی و ارتباط آنها با یکدیگر
باستانشناسی انتقادیcritical archaeologyواژههای مصوب فرهنگستانرویکردی نظری به باستانشناسی مبتنی بر این فرض که باستانشناسان تأثیری عملی بر جامعۀ خود دارند
باستانشناسیِ آیینarchaeology of cultواژههای مصوب فرهنگستانمطالعۀ آثار مادی نشاندهندۀ تغییروتحول انگارههای دینی
باستانشناسی باتلاقیwetland archaeologyواژههای مصوب فرهنگستانمطالعۀ باستانشناختی نواحی خاصی که بهطور دورهای یا دائمی زیر آب بودهاند
بابللغتنامه دهخدابابل . [ ب ِ / ب ُ ] (اِخ ) نام شهری است مشهور در وسط عراق و عراق وسط عالم است پس به این اعتبار بابل مرکز دایره ٔ عالم باشد و از مداین سبعه ٔعراق عرب است و در ک
ذوالقرنین ثانیلغتنامه دهخداذوالقرنین ثانی . [ذُل ْ ق َ ن َ ن ِ] (اِخ ) در مجمل التواریخ والقصص ص 31 آمده است : اسکندر الرومی و هو ذوالقرنین الثانی - انتهی . و حق همین است چه ذوالقرنین قرآ
دیتسلغتنامه دهخدادیتس . (اِخ ) (ارنست ) متولد 1878 م . باستانشناس اتریشی . وی در وین (باستانشناسی اسلامی ) و در ایالات متحده ٔ امریکا و استانبول (تاریخ هنر) تدریس کرده است .تخصص
حسابلغتنامه دهخداحساب . [ ح ِ ] (ع مص ، اِ) شمار. (مهذب الاسماء). شماره . شمردن . (تاج المصادر بیهقی ). بشمردن . شمر. شماره کردن . (دهار) (ترجمان عادل ). با کسی شمار کردن . تتوی