باستانشناسی دوران کلاسیکclassical archaeologyواژههای مصوب فرهنگستانشاخهای از باستانشناسی دوران تاریخی که به مطالعۀ تمدن یونان و روم باستان اختصاص دارد
باستانشناسی دوران تاریخیhistoric archaeologyواژههای مصوب فرهنگستانشاخهای از باستانشناسی که به مطالعۀ فرهنگها و جوامعی که به مرحلۀ خط و کتابت رسیدهاند میپردازد
باستانشناسی انسانشناختیanthropological archaeologyواژههای مصوب فرهنگستانشاخهای از باستانشناسی که از انسانشناسی به مفهوم گستردۀ آن بهره میگیرد
باستانشناسی آغازتاریخیprotohistoric archaeologyواژههای مصوب فرهنگستانمطالعۀ مقدّمترین دورۀ تاریخی، دقیقاً پیش از آغاز تاریخ مکتوب، که شواهد نوشتاری بسیار کمی از آن برجای مانده است
باستانشناسی پیشازتاریخprehistoric archaeologyواژههای مصوب فرهنگستانشاخهای از باستانشناسی که به مطالعۀ روزگاران پیش از آغاز ثبت رویدادهای تاریخی میپردازد
باستانشناسی قرون وسطیmedieval archaeologyواژههای مصوب فرهنگستانشاخهای از باستانشناسی دوران تاریخی که به مطالعۀ اروپا از آغاز قرون وسطی تا رنسانس، حدود سالهای 500 تا 1500 م.، میپردازد
دوره 2period 3واژههای مصوب فرهنگستان[باستانشناسی] هر بازۀ زمانی بر پایۀ مدارک باستانشناختی که محدودۀ زمانی و مکانی آن دقیقاً مشخص باشد [زمینشناسی، ژئوفیزیک] واحد زمان زمینشناختی که کوچکتر از
زمانهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان ، گاه، فصل، دوران، عهد، زمان، هنگام، موقع، بُرهه، روزگار، دوره▲، نوبت، فرصت روز، ماه، سال، دهه، قرن، سده، هزاره ◄ تقویم عصر [باستانشناسی]، عصر حجر،
شوشلغتنامه دهخداشوش . (اِخ ) شهری به خوزستان کناررودخانه ٔ شاوور. این شهر پایتخت کشور عیلام قدیم بودو بهمین مناسبت عیلام را سوزیان یا شوشان هم خوانده اند. بعدها در عهد هخامنشیا
بابللغتنامه دهخدابابل . [ ب ِ / ب ُ ] (اِخ ) نام شهری است مشهور در وسط عراق و عراق وسط عالم است پس به این اعتبار بابل مرکز دایره ٔ عالم باشد و از مداین سبعه ٔعراق عرب است و در ک