باستانشناسی حقوقیforensic archaeologyواژههای مصوب فرهنگستانزیرشاخهای از باستانشناسی که روشها و رویکردهای باستانشناختی و باستانزیستشناختی را در موضوعات حقوقی به کار میگیرد
باستانشناسی انسانشناختیanthropological archaeologyواژههای مصوب فرهنگستانشاخهای از باستانشناسی که از انسانشناسی به مفهوم گستردۀ آن بهره میگیرد
باستانشناسی آغازتاریخیprotohistoric archaeologyواژههای مصوب فرهنگستانمطالعۀ مقدّمترین دورۀ تاریخی، دقیقاً پیش از آغاز تاریخ مکتوب، که شواهد نوشتاری بسیار کمی از آن برجای مانده است
باستانشناسی پیشازتاریخprehistoric archaeologyواژههای مصوب فرهنگستانشاخهای از باستانشناسی که به مطالعۀ روزگاران پیش از آغاز ثبت رویدادهای تاریخی میپردازد
باستانشناسی دوران تاریخیhistoric archaeologyواژههای مصوب فرهنگستانشاخهای از باستانشناسی که به مطالعۀ فرهنگها و جوامعی که به مرحلۀ خط و کتابت رسیدهاند میپردازد
دانشگاهلغتنامه دهخدادانشگاه . [ ن ِ ] (اِ مرکب ) دانشگه . محل دانش . جای دانش . جای علم . || اصطلاحاً مؤسسه ای که تعلیم درجات عالیه ٔ علوم و فنون و ادبیات و فلسفه و هنر کند. این ک
ادریانوسلغتنامه دهخداادریانوس . [ اَ ] (اِخ ) اذریانوس . قیصر روم . ثم ملک بعده [ ای بعد البیوس طرینوس ] ایلیوس ادریانوس قیصر احدی وعشرین سنة و بنی مدینته . (عیون الانباء ج 1 ص 74).
ذوالقرنین ثانیلغتنامه دهخداذوالقرنین ثانی . [ذُل ْ ق َ ن َ ن ِ] (اِخ ) در مجمل التواریخ والقصص ص 31 آمده است : اسکندر الرومی و هو ذوالقرنین الثانی - انتهی . و حق همین است چه ذوالقرنین قرآ
حسابلغتنامه دهخداحساب . [ ح ِ ] (ع مص ، اِ) شمار. (مهذب الاسماء). شماره . شمردن . (تاج المصادر بیهقی ). بشمردن . شمر. شماره کردن . (دهار) (ترجمان عادل ). با کسی شمار کردن . تتوی
بابللغتنامه دهخدابابل . [ ب ِ / ب ُ ] (اِخ ) نام شهری است مشهور در وسط عراق و عراق وسط عالم است پس به این اعتبار بابل مرکز دایره ٔ عالم باشد و از مداین سبعه ٔعراق عرب است و در ک