باسانلغتنامه دهخداباسان . (اِخ ) جزیره ٔ کوچکی در خلیج ادیمبورگ . آنجا مرغی معروف به فودوباسان به وفور یافت میشود.
باسانلغتنامه دهخداباسان . (اِخ ) نام خانوادگی خاندانی نقاش در ایتالیا که معروفترین افراد آن ژاک باسان بوده است . (متولد و متوفی در باسانو 1510 - 1592 م .). سپس فرانسسکو باسانو (1
باسانولغتنامه دهخداباسانو. (اِخ ) شهری در ایتالیا در ساحل نهر برانتا که قریب 14500 تن جمعیت دارد. صنایع عمده ٔ آن بریکت سازی وصنایع ابریشم و مبل سازی است . هنوز در این شهر بقایای
قابان باسانلغتنامه دهخداقابان باسان . (اِخ ) دهی است از دهستان چای باسار بخش پلدشت شهرستان ماکو در 12هزارگزی جنوب باختری پلدشت و دوهزارگزی جنوب شوسه ٔ پلدشت به ماکو زمین آن جلگه هوای آ
باسانولغتنامه دهخداباسانو. (اِخ ) شهری در ایتالیا در ساحل نهر برانتا که قریب 14500 تن جمعیت دارد. صنایع عمده ٔ آن بریکت سازی وصنایع ابریشم و مبل سازی است . هنوز در این شهر بقایای
قابان باسانلغتنامه دهخداقابان باسان . (اِخ ) دهی است از دهستان چای باسار بخش پلدشت شهرستان ماکو در 12هزارگزی جنوب باختری پلدشت و دوهزارگزی جنوب شوسه ٔ پلدشت به ماکو زمین آن جلگه هوای آ
مارهلغتنامه دهخداماره . [ رِ ] (اِخ ) دوک باسانو و سیاستمدار فرانسوی (1763-1839 م .) او در سال 1811 وزیر امور خارجه ٔ کشور فرانسه و در دوران «صدروزه » دبیر کل دولت بود. (از لارو