بازیلیکای دیفترایلغتنامه دهخدابازیلیکای دیفترای . [ ت َ ] (اِ) نام قدیمی دفاتر شاهی و دواوین قدیمی در دربار هخامنشی (مشتق از کلمه ٔ بازیلیکوس یونانی = شاه ) کتزیاس مورخ معروف یونانی هنگامی ک
دیفترای بازیلیکالغتنامه دهخدادیفترای بازیلیکا. (اِ مرکب ) نامی است که کتزیاس به محل ضبط سالنامه ها و مکاتیب اطلاق کرده و بپارسی امروز دفاتر شاهی باید گفت . (از تاریخ ایران باستان ج 1 ص 903
بازیلیکاتلغتنامه دهخدابازیلیکات . (اِخ ) نام یکی از ایالات ایتالیا که در قدیم جزء قلمرو ناپل محسوب میشد. این ناحیه در شمال خلیج تارانت واقع شده و جمعیت آن در حدود 545000تن است . سلسل
بازیلیکاbasilicaواژههای مصوب فرهنگستانتالار رومی ستوندار مستطیلشکل، دارای سکویی نیمدایره (apse) در بخش انتهایی، که در آغاز برای نشستهای عمومی و دادرسی به کار میرفت و سپس با همین نام الگویی برا
بازیلیکوسلغتنامه دهخدابازیلیکوس . (اِ) کلمه ٔ یونانی بمعنای شاه و ملک که در دوره ٔ اشکانیان جزء اسامی پارسی نیز آمده و ترکیبات آن مورد استعمال قرار گرفته است .
دیفترای بازیلیکالغتنامه دهخدادیفترای بازیلیکا. (اِ مرکب ) نامی است که کتزیاس به محل ضبط سالنامه ها و مکاتیب اطلاق کرده و بپارسی امروز دفاتر شاهی باید گفت . (از تاریخ ایران باستان ج 1 ص 903
استرلغتنامه دهخدااستر. [ اِ ت ِ ] (اِخ ) استیر. مؤلف قاموس کتاب مقدس آرد: استر یا هدّسه لفظ اوّل فارسی و بمعنی ستاره میباشد و لفظ دوم عبرانی و بمعنی درخت است و هر دو اسم دختر ا
بازیلیکاتلغتنامه دهخدابازیلیکات . (اِخ ) نام یکی از ایالات ایتالیا که در قدیم جزء قلمرو ناپل محسوب میشد. این ناحیه در شمال خلیج تارانت واقع شده و جمعیت آن در حدود 545000تن است . سلسل
مهرابهMithraeumواژههای مصوب فرهنگستانکیشمعبدی، غالباً در قالب بازیلیکا، برای پرستش یا برگزاری آیین میترا در قلمرو امپراتوری روم