بازیلیکوسلغتنامه دهخدابازیلیکوس . (اِ) کلمه ٔ یونانی بمعنای شاه و ملک که در دوره ٔ اشکانیان جزء اسامی پارسی نیز آمده و ترکیبات آن مورد استعمال قرار گرفته است .
بازیلیدلغتنامه دهخدابازیلید. (اِخ ) مؤسس یکی از مکاتب فلسفی و مذهبی اسکندریه معروف بهمین نام ، این مسلک توسط اولیای گنوستیکی نشو ونما گرفت . رجوع به ایران در زمان ساسانیان ، تألی
بازیلیدسلغتنامه دهخدابازیلیدس . [ دِ ] (اِ) عنوان اشراف شهر اریتره یکی از شهرهای یونان قدیم . (تمدن قدیم ص 459).
بازیلیکوسلغتنامه دهخدابازیلیکوس . (اِ) کلمه ٔ یونانی بمعنای شاه و ملک که در دوره ٔ اشکانیان جزء اسامی پارسی نیز آمده و ترکیبات آن مورد استعمال قرار گرفته است .
بازیلیدلغتنامه دهخدابازیلید. (اِخ ) مؤسس یکی از مکاتب فلسفی و مذهبی اسکندریه معروف بهمین نام ، این مسلک توسط اولیای گنوستیکی نشو ونما گرفت . رجوع به ایران در زمان ساسانیان ، تألی
بازیلیدسلغتنامه دهخدابازیلیدس . [ دِ ] (اِ) عنوان اشراف شهر اریتره یکی از شهرهای یونان قدیم . (تمدن قدیم ص 459).
بازیلیکلغتنامه دهخدابازیلیک . (اِ) نوعی از سوسمار امریکای مرکزی که مشابه به ایگوان است و دارای یک ستیغپشتی فلس دار میباشدو نیمه آبزی است . || مار افسانه ای که نگاه آن آدمی را میکشت