بازگوییلغتنامه دهخدابازگویی . (حامص مرکب ) سخن گفته بازگفتن . (آنندراج ). تکرار سخن کردن : سخن ار بدوست باشد، ببرم برون ز دنیادل پر هزار حسرت به امید بازگویی .نظیری نیشابوری (از آن
بازگوییparaphraseواژههای مصوب فرهنگستان1. فرایند بیان یک جمله یا متن در قالب الفاظ یا ساختی دیگر بدون تغییر معنی2. محصول فرایند بیان یک جمله یا متن در قالب الفاظ یا ساختی دیگر بدون تغییر معنی
برسازی گفتارspeech synthesis, voice synthesisواژههای مصوب فرهنگستانتشخیص و بازگویی صدای انسان توسط رایانه
تعریف ساختواژیـ معناییmorphosemantic definitionواژههای مصوب فرهنگستانتعریفی که از بازگویی دستکم یکی از اجزای ترکیبی یا اشتقاقی خود اصطلاح به دست میآید متـ . تعریف صرفی ـ معنایی