بازگشتهلغتنامه دهخدابازگشته . [ گ َ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) برگشته . مراجعت کرده . (ناظم الاطباء) : ای مصعد آسمان نوشته چون گنج بخاک بازگشته .نظامی .
اموال بازگشتهsalvage 1واژههای مصوب فرهنگستانتمامی اموال شامل کشتی و بار و ملحقات مربوط به آن که در فرایند بازگردانی نجات داده میشود متـ . بازگشته
بازگشتیrelapsingواژههای مصوب فرهنگستانویژگی بیماریای که علائم آن مدت کوتاهی پس از بهبود ظاهری مجدداً آشکار میشود
مَصْرِفاًفرهنگ واژگان قرآنبازگشتگاه - گريزگاه - محل انصراف (کلمه مصرف اسم مکان از صرف و صرف به معناي گردانيدن از حالي به حال ديگر است. عبارت "وَلَمْ يَجِدُواْ عَنْهَا مَصْرِفاً " يعني نمييابند محلي که به سويش منصرف شوند ، و از آتش به سوي آن فرار کنند )
مصیرلغتنامه دهخدامصیر. [ م َ ] (ع اِ) بازگشت گاه . (دهار). مآب . مرجع. برگشتگاه . بازگشتگاه . بازگشت جای . (یادداشت مؤلف ). جای بازگشت آب ، یا عام است . (منتهی الارب ). جای بازگشتن . (آنندراج ) (مهذب الاسماء) (غیاث ). || (اِمص ) بازگشت . (ناظم الاطباء). بازگشت کار. صیور. (یادداشت مؤلف ) <sp