بازگشتنگاهلغتنامه دهخدابازگشتنگاه . [ گ َ ت َ ] (اِ مرکب ) جای بازگشت . مَآب . مَرجَع. (منتهی الارب ).
متابلغتنامه دهخدامتاب . [ م َ ] (ع اِ) جای رجوع . (غیاث ). جای بازگشتن . بازگشتنگاه . (یادداشت دهخدا).
مآللغتنامه دهخدامآل . [ م َ ] (ع مص ) اَول . بازگشتن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). آل الیه اولا و مآلاً؛ به سوی او بازگشت . (از اقرب الموارد). || کم شدن . (منتهی الارب
مَصْرِفاًفرهنگ واژگان قرآنبازگشتگاه - گريزگاه - محل انصراف (کلمه مصرف اسم مکان از صرف و صرف به معناي گردانيدن از حالي به حال ديگر است. عبارت "وَلَمْ يَجِدُواْ عَنْهَا مَصْرِفاً " يعني نم