رویکرد بازساختی ـ واپسروregressive-reconstructive approachواژههای مصوب فرهنگستانروشی در رواندرمانی که در آن مُراجع تشویق میشود تا موقعیتهای هیجانی شدید ضربهزا را که در مراحل پیشین زندگانی رخ داده است دوباره تجربه کند
بدساختگیلغتنامه دهخدابدساختگی . [ ب َ ت َ / ت ِ ] (حامص مرکب ) بدرفتاری : محتشم خدمتکاران او این مرد (بوسهل زوزنی ) بود اما بر مردمان بدساختگی کردی و درشت و ناخوش و صفرایی عظیم داشت
برساختگیلغتنامه دهخدابرساختگی . [ ب َ ت َ / ت ِ ] (حامص مرکب ) آمادگی . آرایش . خودآرایی : هرچه پرسیش ز رعنایی و برساختگی عربی وار جوابم دهد آن ماه عرب . سنایی .|| جعل . ساختگی . رج
ممانعتلغتنامه دهخداممانعت . [ م ُ ن َ / ن ِ ع َ ] (از ع ، اِمص ) بازداشتگی و منع و نهی و تعرض و مزاحمت و اعتراض و دفع.(ناظم الاطباء). بازداشتن کسی از چیزی . جلوگیری . بازداشت . من
واساختنلغتنامه دهخداواساختن . [ ت َ ] (مص مرکب ) حاجت کسی را برآوردن . || بازساختن . (ناظم الاطباء). دوباره ساختن .