بازرسلغتنامه دهخدابازرس . [ رَ / رِ ] (نف مرکب ) مفتش . کسی که ازطرف وزارتخانه ها و اداره ها بکارهای کارمندان و کارکنان رسیدگی کرده درستی یا نادرستی کارهای آنها را برئیس یا وزیر
بازرس اتاقroom inspectorواژههای مصوب فرهنگستانشخصی که وضعیت اتاقهای مهمانخانه/ هتل را بعد از نظافت برای پذیرش مهمان جدید بازبینی میکند
بازرس بهداشت و ایمنیhotel inspector 2واژههای مصوب فرهنگستانفردی از یک نهاد رسمی که از مهمانخانهها بازدید میکند تا میزان رعایت مقررات مربوط به سلامتی و بهداشت و آتشنشانی را در آنها بررسی کند متـ . بازرس مهمانخانه، ب
بازرس حملونقل عمومیroad supervisor, inspector, route supervisor, street supervisor, road foremanواژههای مصوب فرهنگستانکارمند حملونقل عمومی که عملیات را ارزشیابی و بر ایمنی و اجرای قوانین کار نظارت میکند و میکوشد مشکلات جاری را حل کند