بازدانگانفرهنگ فارسی عمیددستهای از گیاهان دانهدار با برگهای سوزنی که دانۀ آنها بر روی فلسهایی تشکیل میشود؛ عریانالبذور.
بازدانگانلغتنامه دهخدابازدانگان . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) ج ِ بازدانه . عریان البذور . گیاهانی که تخمک و دانه هایشان برهنه است ، یعنی در تخمدان یا برون بری (پوش میوه ٔ حاصل از جدار تخمدان در رسیدن ، مثل پوست گندم ) قرار ندارد. مانند کاج و سرو و امثال آنها. ( اندام شناس
پایانخلیانCycadaceaeواژههای مصوب فرهنگستانتیرهای از بازدانگان که ظاهری نخلمانند و برگهای شانهای بلند دارند
کاجیانPinaceaeواژههای مصوب فرهنگستانتیرهای از بازدانگان که دارای برگهای سوزنی و مخروطهای درشتاند
اُرمکیانEphedraceaeواژههای مصوب فرهنگستانتیرهای از بازدانگان که ظاهری جارومانند و برگهای تحلیلرفته و برچههای نیمهبسته دارند
سرویانCupressaceaeواژههای مصوب فرهنگستانتیرهای از بازدانگان که برگهای فلسی یا سوزنی کوتاه دارند و مخروطهای آنها نسبتاً کوچک است