بار رانشthrust loadingواژههای مصوب فرهنگستاننسبت کل وزن هواپیمای جت بر مجموع نیروی رانش تولیدی موتورهای آن
محفظة توازنbalance chamberواژههای مصوب فرهنگستانمحفظة احتراقی در داخل موتورهای توربینگازی برای گرفتن بخشی از بار رانشی که بهوسیلة چرخش فشردهساز تولید میشود
اسهاللغتنامه دهخدااسهال . [ اِ ] (ع مص ) بزمین نرم رسیدن . (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ). || آسانی دادن . || شکم براندن . شکم راندن دارو. (منتهی الارب ). راندن شکم .جاری شد
نگارینلغتنامه دهخدانگارین . [ ن ِ ] (ص نسبی ) منسوب به نگار. (آنندراج ). || زیبا چون نگار. چون بت . (یادداشت مؤلف ). آراسته . شاداب و خوش آب ورنگ : به خبر دادن نوروز نگارین سوی م