7593 مدخل
afresh, anew
استتب
استعاد سيطرته علي الموقف
again
1. بار؛ 2. میوه درخت.
بگو – حرف بزن
بار دیگر
بار دیگر، گاه اندوز، صرفه جویی کننده در وقت
بار دیگر؛ دوباره.
یک بار دیگر
یک بار دیگر؛ بار دیگر.