بارگذاریloading1واژههای مصوب فرهنگستانفرایند تعیین و تخصیص بار تردد رابطها که حاصلِجمع حجم سفرها در مسیرهای مختلفی است که رابط در ابتدا یا میان یا انتهای آنها نقش داشته باشد
loadingsدیکشنری انگلیسی به فارسیبارگذاری ها، بارگیری، بار، محموله، عمل پرکردن تفنگ باگلوله، بارکنش، امیختن مواد خارجی به شراب