بارکار ایمنsafe working loadواژههای مصوب فرهنگستانبیشینۀ باری که میتوان بهطور ایمن با یک افزاره یا وسیله جابهجا کرد اختـ . باکا SWL
برکارلغتنامه دهخدابرکار.[ ب َ ] (ص مرکب ) آگاه بکار. مسلط بکار : چو مرد باشد برکار و بخت باشد یارز خاک تیره نماید بچشم زر عیار. بوحنیفه ٔ اسکافی .ای مفتی شهر از تو برکارتریم با اینهمه مستی از تو هشیارتریم . <p class="author"