باروکلغتنامه دهخداباروک . (اِخ ) شاگرد ارمیا که پیشگوییهایش را بدو املاء میکرده است . (600 ق . م .).
باروکلغتنامه دهخداباروک . (ع اِ) ناخوشی سکاچه و کابوس . (ناظم الاطباء). نیدلان . جاثوم . بختک . نسبرک . عبدالجنه . دیونسبرک . (مهذب الاسماء). || مرد بددل . (ناظم الاطباء).
باروکفرهنگ انتشارات معین(رُ) [ فر. ] ( اِ.) 1 - این واژه اولین بار در جواهرسازی به مروارید نامنظم و یا سنگی که تراش نامنظم خورده گفته می شد. 2 - نام مکتبی در معماری و موسیقی در قرن 16
باروکيدیکشنری عربی به فارسیغريب , ارايش عجيب وغريب , بي تناسب , وابسته به سبک معماري در قرن هيجدهم , سبک بيقاعده وناموزون موسيقي