صفقةلغتنامه دهخداصفقة. [ ص َ ق َ ] (ع مص ) دست بر دست دیگری زدن در بیع یابیعت . یک بار دست زدن در بیع. (منتهی الارب ). یک باردست زدن در بیعت و بیع. (غیاث اللغات ). یک عقد. (مهذب
صراعدیکشنری عربی به فارسیبادست وپا بالا رفتن , تقلا کردن , بزحمت جلو رفتن , تلا ش , تقلا , کوشش , املت درست کردن
عالجدیکشنری عربی به فارسیبادست عمل کردن , با استادي درست کردن , بامهارت انجام دادن , اداره کردن , دستکاري کردن , شفا دادن , مداوا کردن , دارويي کردن