بارجوقلغتنامه دهخدابارجوق . (اِخ ) ایدی قوت ، امیر ایغور: اتراک ایغور امیر خود را ایدی قوت خوانند و معنی آن خداوند دولت باشد و در آن وقت ایدی قوت بارجوق بود. (جهانگشای جوینی چ 1329 هَ . ق . لیدن ص 32).
بارجوقلغتنامه دهخدابارجوق . (اِخ ) دهی است از دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه . در 6هزاروپانصدگزی جنوب خاوری قره آغاج و 31هزارگزی جنوب شوسه ٔ مراغه بمیانه در کوهستان واقع است . هوایش معتدل و دارای <span class="hl"
برزوکلغتنامه دهخدابرزوک . [ ب َ ] (اِخ ) یکی از دهستانهای بخش قمصر شهرستان کاشان است . سکنه ٔ آن در حدود 8300 تن می باشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
برزوکلغتنامه دهخدابرزوک .[ ب َ ] (اِخ ) ده مرکز دهستان برزوک بخش قمصر کاشان دارای 2600 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
برزوغلغتنامه دهخدابرزوغ . [ ب ُ ] (ع اِ) برزغ . برزاغ . جوان تمام با گوشت . (منتهی الارب ). جوان ستبراندام . و رجوع به برزاغ شود.
شاوکملغتنامه دهخداشاوکم . [ ] (اِخ ) نام شحنه ٔ قراختای در ایغور باشد : در آن بهار که قراختای بر بلاد ماوراءالنهر و ترکستان غالب شد او [ بارجوق ] نیز در ربقه ٔ طاعت و قبول اداء مال آمد و او را شحنه ای فرستادنام او شاوکم بود. (جهانگشای جوینی ج