باد پسگَردbacking windواژههای مصوب فرهنگستانبادی که سمت آن با زمان یا ارتفاع بهصورت پادساعتگَرد تغییر میکند
بادفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. (هواشناسی) هوای متحرک؛ حرکت شدید یا ضعیف هوا که در اثر اختلاف درجۀ حرارت و به هم خوردن تساوی وزن مخصوص در نقاط مختلف کرۀ زمین به وجود میآید.۲. ‹واد› ورم، آ
finدیکشنری انگلیسی به فارسیفین، باله، بال، پره ماهی، بال ماهی، پرک، دست، پره طیاره، پر، با باله مجهز کردن
بعداًفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان داً، درآتیه، درآینده، پس، سپس، آنگاه، پسازآن قریباً، عنقریب، تاچندی دیگر، بهزودی، امروز [و]فردا، همینروزها، فرداروزی سرانجام، عاقبت، بالاخره، نه
کاکنهفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهگیاهی علفی و خودرو، با برگهای بیضی، گلهای سفید، و میوهای سرخرنگ که برگ، پوست، و دانۀ آن مصرف دارویی دارد؛ کاکونه؛ عروس پسپرده؛ عروسک پشت پرده.
آیندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان ینده، آتیه، بعد، سرانجام، فرجام، عاقبت وضعیت آتی، دورنما، سرنوشت، وقایع آتی، تقدیر بخت، اقبال، اختر، بخش، قسمت، نصیب، مقدر، طالع، آخروعاقبت، اتفاق
دارالغتنامه دهخدادارا. (اِخ ) این پادشاه همان دارای بزرگ است که بدست اسکندر کشته شد و در تواریخ متأخر او را بعنوان داریوش سوم میشناسیم . در کتب پیشینیان دارابن دارا، دارا پسردا
بتستانلغتنامه دهخدابتستان . [ ب ُ س ِ / ب ُ ت ِ ] (اِ مرکب ) بتکده . آنجا که بت باشد. بتخانه . (آنندراج ). جایی که در آن بت فراوان باشد. (ناظم الاطباء). || آنجا که زیبارویان بوند.