بادگانهفرهنگ فارسی عمیدنوعی پنجره یا پرده از جنس چوبهای نازک که برای جریان یافتن هوا، جلو در یا پنجره کار میگذاشتند؛ کرکره.
بادگانهلغتنامه دهخدابادگانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) دریچه ٔ مشبکی را گویند که از درون خانه بیرون را توان دید و از بیرون درون را نتوان دید. (برهان ). دریچه ای باشد مشبک و آنرا پالکانه نیز خوانند. (جهانگیری ). دریچه ٔ مشبکی که از درون خانه بیرون را توان دید و ا
بودانهلغتنامه دهخدابودانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) نام تخم دوایی است . دانه وتخمی دوایی . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (اشتینگاس ).
بادیانهلغتنامه دهخدابادیانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) بادیان : چند با دانه ٔ هل بریان گل بریان و بادیانه خورم ؟ خاقانی .رجوع به بادیان شود.
کرکرهفرهنگ فارسی عمیدنوعی پرده که از قطعههای یک اندازه درست شده و بهوسیلۀ ریسمانی جمع میشود؛ بادگانه.