بادپرورلغتنامه دهخدابادپرور. [ پ َرْ وَ ] (نف مرکب ) پرورنده ٔ باد. موزون کننده ٔ باد (نفس )، و آن صفت نی باشد : مار زبان بریده نگر نای روز عیدسوراخ مار در شکم بادپرورش .خاقانی .
بیادراریanuria, anuresisواژههای مصوب فرهنگستانناتوانی کلیهها از تولید پیشاب یا وجود انسداد در نقطهای از میزراه که به عدم دفع پیشاب منجر شود
بذرگرلغتنامه دهخدابذرگر. [ ب َ گ َ ] (ص مرکب ) زارع . دهقان . کشاورز. کسی که تخم افشاند. (از ناظم الاطباء). برخی این کلمه را بجای برزگر بکار برند. (از غیاث اللغات ).