بادنجان سفیدلغتنامه دهخدابادنجان سفید. [ دَ / دِ جا ن ِ س َ / س ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) بادنجان ابیض . نوعی از بادنجان است که ثمره ٔ آن دراز و نرم است . رجوع به بادنجان و تذکره ٔ دا
بادنجانلغتنامه دهخدابادنجان . [ دِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان وبخش سیمکان شهرستان جهرم . در 25هزارگزی شمال باختر کلاکلی کنار راه عمومی سیمکان به میمند، در دامنه واقعست . هوایش گرم
بادنجان تاجریزیSolanum nigrumواژههای مصوب فرهنگستانگونهای بادنجان به شکل گیاه علفی یکساله به ارتفاع 15 تا 60 سانتیمتر با برگهای تخممرغیـ بیضوی با گلآذین خوشهای یا دیهیمی و دارای 3 تا 10 گل سفید به طول 5
تاتورهفرهنگ انتشارات معین( ~.) (اِ.) گیاهی از تیرة بادنجان با برگ های درشت و بدبو و گل های شیپوری قرمز یا سفید.
لفاحلغتنامه دهخدالفاح . [ ل ُف ْ فا ] (ع اِ) گیاهی است که به بادنجان ماند و آن نوعی از بوئیدنی است زردرنگ . (منتهی الارب ). مغد. (منتهی الارب ) (المعرب ). || دستنبو. و رجوع به د
جوز ماثللغتنامه دهخداجوز ماثل . [ ج َ / جُو زِ ث َ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) تاتوره . جوز رب . (منتهی الارب ). ثمرد هتوره . (غیاث اللغات ). و آن شبیه است به جوزالقی و دارای خارهای ر
بابلغتنامه دهخداباب . (اِخ ) نام دهی است از بخارا و آنرا بابة نیز گفته اند. (از معجم البلدان ) (مراصد الاطلاع ). || شهر کوچکی است در طرف وادی بطنان از اعمال حلب . از آنجا تا من