با دقتدیکشنری فارسی به انگلیسیaccurately, careful, chary, gingerly, exactly, finely, minutely, nicely, precisely, religiously, rigorously, safely, warily
خیرهفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. ویژگی حالت چشم هنگام بادقت نگاه کردن به یک چیز.۲. (قید) [مجاز] با حالت فرومانده از حیرت و شگفتی؛ باسرگشتگی؛ باحیرت: ◻︎ ملک در سخن گفتنش خیره ماند / سر دست فر
priedدیکشنری انگلیسی به فارسیافزودن، فضولانه نگاه کردن، بادقت نگاه کردن، کاوش کردن، با دیلم یا اهرم بلند کردن، سر و گوش آب دادن
بندق هندیلغتنامه دهخدابندق هندی . [ ب ُ دُ ق ِ هَِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رته . (الفاظ الادویه ). رته است و آن دانه هایی است بقدر فندق و پوست صیقلی و صلب و بادقت و شفاف و تیره رنگ
نظرةدیکشنری عربی به فارسیمشي , نزديک شدن , خيره نگاه کردن , چشم دوختن , زل زل نگاه کردن , بادقت نگاه کردن , نگاه خيره , نگاه , نظر , نگاه کردن , نگريستن , ديدن , چشم رابکاربردن , قيافه