بادآوردهلغتنامه دهخدابادآورده . [ وَ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) آنچه بادبا خود آورد. آب آورده . بادآورد. خودرو : باغبان بیرون کن این گستاخ بادآورده راخوش نمی آید بگل این های های عندلیب
بادآوردلغتنامه دهخدابادآورد. [ وَ ] (اِخ ) نام موضعی است نزدیک بشهر واسط. (آنندراج ) (انجمن آرا). نام موضعی است نزدیک واسط لیکن اصح آنست که بادرایه موضعی است حوالی بغداد. (رشیدی )