سرپل ساحلیbeachheadواژههای مصوب فرهنگستانمنطقۀ مشخصی از ساحل دشمن که چنانچه تصرف و نگهداری شود پیاده کردن افراد و وسایل را در ساحل امکانپذیر میکند و فضای رزمایشی لازم برای عملیات طرحریزیشده به ساحل را فراهم میسازد
صحبت باخودفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه م] صحبت باخود، گفتگو باخود مونولوگ رازونیاز، مناجات، پرستش
بیخود بیخودلغتنامه دهخدابیخود بیخود. [ خوَدْ خوَدْ / خُدْ خُدْ ] (ق مرکب ) در تداول ، از روی دیوانگی و از روی بی فکری . (از ناظم الاطباء).
کشیدنلغتنامه دهخداکشیدن . [ ک َ / ک ِدَ ] (مص ) (از: کش + یدن ، پسوند مصدری ) بردن . گسیل داشتن . سوق دادن . از جای به جائی نقل مکان دادن . (یادداشت مؤلف ). بردن از جایی به جای دیگر. نقل کردن . منتقل ساختن : که گستهم و بندوی را کرد
صحبت باخودفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه م] صحبت باخود، گفتگو باخود مونولوگ رازونیاز، مناجات، پرستش