باجگیرلغتنامه دهخداباجگیر. (نف مرکب ) گیرنده ٔ باج و خراج . باژبان . عشار. زباب . مکّاس . گمرکچی . ساعی . باجدار. (آنندراج ). رجوع به قاموس کتاب مقدس ذیل باجگیر شود.
باژگیرلغتنامه دهخداباژگیر. (نف مرکب ) کسی که باج و خراج و مالیات میگیرد. باج گیر. (ناظم الاطباء). گمرک چی .
باجگیرانلغتنامه دهخداباجگیران . (اِخ ) دهی از دهستان پشتکوه بخش اردل شهرستان شهرکرد در 8هزارگزی جنوب خاور اردل ، در مسیر راه اردل واقع شده . دامنه ٔ کوه ، معتدل . سکنه ٔآن 532 تن و
باجگیرانلغتنامه دهخداباجگیران . (اِخ ) دهی جزء دهستان سربند سفلی بخش سربند شهرستان اراک در 33000گزی جنوب آستانه و 15000گزی ایستگاه فوزیه . کوهستانی ، سردسیر. سکنه ٔ آن 362 تن وآب آن
باجگیرانلغتنامه دهخداباجگیران . (اِخ ) قصبه ٔ مرکزی بخش تابع شهرستان قوچانست ، سر راه شوسه ٔ قوچان - عشق آباد واقع، فاصله ٔ قوچان به باجگیران 83هزار گز است . مشخصات جغرافیائی آن بشر
باجگیرانلغتنامه دهخداباجگیران . (اِخ ) نام یکی از بخش های سه گانه ٔ شهرستان قوچان است . این بخش در قسمت شمال شهرستان قوچان و کنار مرز ایران و شوروی واقع است و محدود است از طرف شمال
باجگیرانلغتنامه دهخداباجگیران . (اِخ ) دهی از دهستان پشتکوه بخش اردل شهرستان شهرکرد در 8هزارگزی جنوب خاور اردل ، در مسیر راه اردل واقع شده . دامنه ٔ کوه ، معتدل . سکنه ٔآن 532 تن و
باجگیرانلغتنامه دهخداباجگیران . (اِخ ) دهی جزء دهستان سربند سفلی بخش سربند شهرستان اراک در 33000گزی جنوب آستانه و 15000گزی ایستگاه فوزیه . کوهستانی ، سردسیر. سکنه ٔ آن 362 تن وآب آن
باجگیرانلغتنامه دهخداباجگیران . (اِخ ) قصبه ٔ مرکزی بخش تابع شهرستان قوچانست ، سر راه شوسه ٔ قوچان - عشق آباد واقع، فاصله ٔ قوچان به باجگیران 83هزار گز است . مشخصات جغرافیائی آن بشر
باجگیرانلغتنامه دهخداباجگیران . (اِخ ) نام یکی از بخش های سه گانه ٔ شهرستان قوچان است . این بخش در قسمت شمال شهرستان قوچان و کنار مرز ایران و شوروی واقع است و محدود است از طرف شمال