باجاباجلغتنامه دهخداباجاباج . (اِخ ) دهی جزء دهستان مواضع خان بخش ورزقان شهرستان اهر در 175هزارگزی جنوب ورزقان و ده هزارگزی شوسه ٔ تبریز به اهر. کوهستانی ، معتدل . سکنه ٔآن 645 تن
باجاتلغتنامه دهخداباجات . (معرب ، اِ) مؤلف بحر الجواهر گوید معرب باهان . یعنی الوان الاطعمه . واحدها باج . رجوع به باج شود.
باجاخسرولغتنامه دهخداباجاخسرو. [ خ ُ رُ ] (اِخ ) کوره ای از کوره های بغداد در شرقی دجله ، و از آنست نهروانات . (معجم البلدان ).
باجاباجلغتنامه دهخداباجاباج . (اِخ ) دهی جزء دهستان مواضع خان بخش ورزقان شهرستان اهر در 175هزارگزی جنوب ورزقان و ده هزارگزی شوسه ٔ تبریز به اهر. کوهستانی ، معتدل . سکنه ٔآن 645 تن