باتون روژلغتنامه دهخداباتون روژ. [ تُن ْ ](اِخ ) بَتن روژ. یکی از شهرهای ممالک متحده ٔآمریکا در ساحل رود میسی سی پی ، دارای 21800 تن جمعیت و مرکز لویزیانا است . این شهر در نیمه ٔ اول قرن هیجدهم م . بوسیله ٔ فرانسویان ایجاد گردید و در طی جنگ سسسیون (<span class="hl
باتونفرهنگ فارسی عمیدچوبدستی از جنس چوب یا پلاستیک که افراد پلیس و نیروی انتظامی بهعنوان اسلحۀ سرد به کار میبرند.
باطونلغتنامه دهخداباطون . (فرانسوی ، اِ)باتون . چوب قانون . باتوم (در تداول عامه ). چوبدستی صاحب منصبان نظامی و پاسبانان . در اصطلاح امروز چوبدستی پاسبانان و مأموران انتظامی شهربانی و آن معمولا حدود نیم گز طول دارد و غالباً از لاستیک درست شود.
باطونلغتنامه دهخداباطون . (اِخ ) دهی است از دهستان رستم بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون که در 18 هزارگزی باختر فهلیان در دامنه ٔ شمالی بست ماهور و جنوب رودخانه ٔفهلیان واقع است . ناحیه ای است گرمسیر با 286 سکنه وآب آن از رود
باطونلغتنامه دهخداباطون . (اِخ ) قصبه ٔ ناحیه ٔ لازستان در ولایت طرابزون (نزدیک دریای سیاه )، از نظر موقعیت جغرافیایی و استحکام طبیعی بسیار ممتازست ، در حدود 2000 سکنه از مسلمانان و نصاری و چرکس دارد و دارای مدارس و مساجد جامع و کلیساهای متعدد است . قضای باطون
الکساندریالغتنامه دهخداالکساندریا. [ اَ ل ِ ] (اِخ ) شهری است در لؤئیزیانا از ممالک متحده ٔ آمریکاکه در ساحل رد ریور شمال غربی «باتون روژ» واقع است و 41300 تن سکنه دارد.
باتونفرهنگ فارسی عمیدچوبدستی از جنس چوب یا پلاستیک که افراد پلیس و نیروی انتظامی بهعنوان اسلحۀ سرد به کار میبرند.
باتونفرهنگ فارسی معین[ فر. ] ( اِ.) = باتوم . باطوم : میلة کوتاهی از چوب یا لاستیک که پاسبانان بر کمر می آویزند و برای سرکوب کردن شورش و جنجال از آن استفاده می کنند.
باتونفرهنگ فارسی عمیدچوبدستی از جنس چوب یا پلاستیک که افراد پلیس و نیروی انتظامی بهعنوان اسلحۀ سرد به کار میبرند.
باتونفرهنگ فارسی معین[ فر. ] ( اِ.) = باتوم . باطوم : میلة کوتاهی از چوب یا لاستیک که پاسبانان بر کمر می آویزند و برای سرکوب کردن شورش و جنجال از آن استفاده می کنند.