26 فرهنگ

537 مدخل


باتلاق

bātlāq

زمین پرگل‌ولای که عبور از آن دشوار است؛ آبگند؛ لجن‌زار؛ مرداب.

باطلاق، گنداب، مرداب، منجلاب ≠ دریاچه

fen, marsh, mire, morass, muck, quagmire, slough, swamp, wetland