بابیللغتنامه دهخدابابیل . (اِخ ) جد سوم شیخ زاهد گیلانی . نام شیخ زاهد بنحوی که در صفوةالصفا مسطور است تاج الدین ابراهیم بن روشن امیربن بابیل بن شیخ پندار(یا بندار) الکردی السنجا
بابیللغتنامه دهخدابابیل .(اِ) پرستو. مخفف ابابیل و همان مرغی است که خدای تعالی ابرهه و سپاه او را که با پیلان برای خرابی خانه ٔخدا بمکه آمده بودند بدان مرغ بسنگ انداختن هلاک کردو
بابیلنیلغتنامه دهخدابابیلنی . [ ل ُ ] (ص نسبی ) منسوب به بابیلون ، بابل ،بابلستان . رجوع به بابیلون ، بابل و بابلستان شود.
بابیلولغتنامه دهخدابابیلو. [ ل ُ ] (اِخ ) معتبرترین ساتراپهای ایران باستان . رجوع به بابل و بابلستان شود.
بابیلنیلغتنامه دهخدابابیلنی . [ ل ُ ] (ص نسبی ) منسوب به بابیلون ، بابل ،بابلستان . رجوع به بابیلون ، بابل و بابلستان شود.
بابیلولغتنامه دهخدابابیلو. [ ل ُ ] (اِخ ) معتبرترین ساتراپهای ایران باستان . رجوع به بابل و بابلستان شود.
بابیلونهلغتنامه دهخدابابیلونه . [ ل ُ ن ِ ] (اِ) درقاموس الاعلام ترکی بجای منسوب به بابل آمده است . رجوع به بابل و بابلستان شود. (قاموس الاعلام ترکی ج 2).