بابانیلغتنامه دهخدابابانی . (ص نسبی ) منسوب به «بابان » که محله ٔ بزرگی است در سمت پائین مرو. (سمعانی ). رجوع به بابان شود.
بابانیاتلغتنامه دهخدابابانیات . [ نی یا ] (ع ص نسبی ، اِ) (ظاهراًمعرب «بیابانیان » فارسی ) مؤلف تاج العروس آرد (ذیل ب ب ن ): قال ابوالهیثم : الکواکب البابانیات هی التی لاینزل بها ش
بابانجملغتنامه دهخدابابانجم . [ ن َ ] (اِخ ) قریه ای است شش فرسنگی مشرق ده رم . (فارسنامه ٔ ناصری ).
بابانیاتلغتنامه دهخدابابانیات . [ نی یا ] (ع ص نسبی ، اِ) (ظاهراًمعرب «بیابانیان » فارسی ) مؤلف تاج العروس آرد (ذیل ب ب ن ): قال ابوالهیثم : الکواکب البابانیات هی التی لاینزل بها ش
دره خرلوانلغتنامه دهخدادره خرلوان . [ دَرْ رَ خ َ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بابانی بخش چقلوندی شهرستان خرم آباد. آب آن از چشمه ها و راه آن اتومبیل رو است . ساکنین آن از طایفه ٔ س
بای بابانلغتنامه دهخدابای بابان . (اِخ ) نام محلتی بوده است در پایین مرو که آن را بابان نیز خوانده اند و منسوب به آن بابانی است . (از معجم البلدان ).
بابانلغتنامه دهخدابابان . (اِخ ) نام محله ایست بزرگ در پائین مرو. (مرآت البلدان ج 1 ص 125). بابی بابان ، محله ای است در اسفل مرو و بدان منسوبست ابوسعید عبدة بن عبدالرحیم بن جبان