بابابیک طولانیلغتنامه دهخدابابابیک طولانی . [ ب َ ک ِ ] (اِخ ) یکی از طوایف پشت کوه از ایلات کرد ایران است .
بابابیک کمانگرلغتنامه دهخدابابابیک کمانگر. [ ب َ ک ِ ک َ گ َ ] (اِخ ) موضعی است از پازوار مشهد سر مازندران . (سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 117 بخش انگلیسی ).
یاشیل باش بابابیکلغتنامه دهخدایاشیل باش بابابیک . [ ب ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان مشکین خاوری بخش مرکزی شهرستان مشکین شهر (خیاو). (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
بابابیکیلغتنامه دهخدابابابیکی . [ ب َ ] (اِخ ) (درویش ...) میرزا عمر بعد از گرفتن برادر و گریختن پدر به فراغت هرچه تمامتر باستمالت سپاهی و رعیت پرداخت و در آن اثنا درویشی بابابیکی ن
باباجیکلغتنامه دهخداباباجیک . (اِخ ) از بلوکات ماکو و دارای 49 قریه به طول 3 و عرض 3 فرسخ است . مرکز آن عباس کندی حد شمالی چای بلیار و اطراف ماکو، شرقی قره قریون ، جنوبی چالداران ،
بابابیک کمانگرلغتنامه دهخدابابابیک کمانگر. [ ب َ ک ِ ک َ گ َ ] (اِخ ) موضعی است از پازوار مشهد سر مازندران . (سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 117 بخش انگلیسی ).
یاشیل باش بابابیکلغتنامه دهخدایاشیل باش بابابیک . [ ب ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان مشکین خاوری بخش مرکزی شهرستان مشکین شهر (خیاو). (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
بابابیکیلغتنامه دهخدابابابیکی . [ ب َ ] (اِخ ) (درویش ...) میرزا عمر بعد از گرفتن برادر و گریختن پدر به فراغت هرچه تمامتر باستمالت سپاهی و رعیت پرداخت و در آن اثنا درویشی بابابیکی ن
باباجیکلغتنامه دهخداباباجیک . (اِخ ) از بلوکات ماکو و دارای 49 قریه به طول 3 و عرض 3 فرسخ است . مرکز آن عباس کندی حد شمالی چای بلیار و اطراف ماکو، شرقی قره قریون ، جنوبی چالداران ،
رودهلغتنامه دهخداروده . [ دَ / دِ ] (اِ) امعای گوسفند و غیره . (برهان قاطع). سرگین دان مردم و جانوران . (شرفنامه ٔ منیری ). لوله های درازی که در شکم انسان و حیوان است و مجرای غذ