بازاردهلغتنامه دهخدابازارده . [ دِ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان لفمجان بخش مرکزی شهرستان لاهیجان که در 12 هزارگزی باختر لاهیجان و 2 هزارگزی لفمجان در جلگه قرار دارد. آبش از نهر کیاج
بالادهلغتنامه دهخدابالاده . [ دَ / دِ ] (اِ) اسب جنیبت را گویند که اسب کوتل باشد. (برهان قاطع) (آنندراج ). بالاذ. (آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ).کوتل . (ناظم الاطباء). و رجوع به ب
دهانبرونیانectognathaواژههای مصوب فرهنگستانگروهی از بالاردة ششپایان که قطعات دهانی آنها در درون سختینههای پیشین سر پنهان نشده است و آشکارا دیده میشود
دهاندرونیانentognathaواژههای مصوب فرهنگستانگروهی از بالاردة ششپایان که در آنها آروارههای بالا و پایین در درون سختینههای پیشین سر پنهان شده است
بازاردهلغتنامه دهخدابازارده . [ دِ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان لفمجان بخش مرکزی شهرستان لاهیجان که در 12 هزارگزی باختر لاهیجان و 2 هزارگزی لفمجان در جلگه قرار دارد. آبش از نهر کیاج