باارزشفرهنگ مترادف و متضاد۱. ارجمند، بااعتبار، بااهمیت ۲. قیمتی، نفیس، ارزشمند، گرانبها ≠ بیارزش ۳. مغتنم، مهم
بیارزشفرهنگ مترادف و متضادبیاعتبار، بیاهمیت، بیفایده، شهروا، غیرمهم، کمبها، کمقیمت، مبتذل، ناچیز، نامعتبر ≠ ارزشمند
باارزلغتنامه دهخداباارز. [ اَ ] (ص مرکب ) پرقیمت . گرانبها. ارجمند : یکی را ز گردنکشان مرز دادسپه را همه چیز باارز داد. فردوسی .ورا زود سالار لشکر کنیم بدین مرز باارز مهتر کنیم .
بارزشوارلغتنامه دهخدابارزشوار. [ ش ُ ] (اِخ )دهی است از دهستان جانکی بخش لردگان شهرستان شهرکردکه در 40هزارگزی باختر لردگان ، کنار راه بارز به لردگان در کوهستان واقع است . هوایش معتد
بسته با ارزش اظهارشدهinsured parcel, colis avec valeur déclarée (fr.)واژههای مصوب فرهنگستانبستهای پُستی که معادل ارزش اظهارشدۀ آن بهوسیلۀ فرستنده بیمه میشود
بااعتبارفرهنگ مترادف و متضادباارزش، پادار، صاحباعتبار، متمول، محترم، معتبر، معتمد، موثق ≠ بیآبرو، بیاعتبار، نامعتبر
برش بهگزینselective cutting, selective felling, selective loggingواژههای مصوب فرهنگستانبرش درختان باارزش جنگل صرفاً با مقاصد بهرهجویی اقتصادی و بدون رعایت اصول جنگلداری و تولید پایدار