بائسلغتنامه دهخدابائس . [ ءِ ] (ع ص ) مردی که به وی سختی یا بلیتی یا درویشی رسیده باشد. (منتهی الارب ). سختی رسیده . (ربنجنی ). محتاج شونده و درویش . (غیاث ). فقیر که درخور ترحم
تَقُمْفرهنگ واژگان قرآنکه بايستد(ترکيب لـِ با فعل مضارع نيز فعل امر مي سازد و چنانچه قبل از آن حروف ربط "وَ" ،"ثُمَّ" يا "فـَ" بيايد ، اين لام ساکن مي شود مثل "فَلْتَقُمْ")
تَقُومَفرهنگ واژگان قرآنکه بايستي - که برپاست(در جمله "أَن تَقُومَ ﭐلسَّمَاءُ وَﭐلْأَرْضُ بِأَمْرِهِ ")