باولغتنامه دهخداباو. (اِخ ) باو پسر شاپور پسر کیوس در سنه ٔ 45 هَ . ق . در یک قسمت از مازندران به سلطنت منتخب شد و اصل و سرسلسله ٔ سلاطین مازندران که معروف به ملک الجبال بودند
باولغتنامه دهخداباو. (اِخ ) نام سرداری بوده است از سرداران فرخان بزرگ که در ده اویجان به دار زده شد. (از ترجمه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 78).
بعولغتنامه دهخدابعو. [ ب َع ْوْ ] (ع اِ) گناه و خطا. || عاریت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).