انوریلغتنامه دهخداانوری . [ اَ وَ ] (اِخ ) علی بن محمدبن اسحاق ابیوردی ملقب به اوحدالدین . از شاعران نامی است . در نام وی و نام پدرش اختلاف است . محمد عوفی در تذکره ٔ لباب الالبا
کرامندلغتنامه دهخداکرامند. [ ک ِ م َ ] (ص مرکب ) ظاهراً از: کری ، و کرایه + مند، پسوند تملیک یا اتصاف نه گرامند. (از یادداشت مؤلف ). نجیب . جوانمرد. باهمت . (ناظم الاطباء). || با
کلیملغتنامه دهخداکلیم . [ ک َ] (اِخ ) لقب موسی علیه السلام . (منتهی الارب ). لقب موسی علیه السلام ، چرا که اکثر با حق تعالی کلام می کردند. (آنندراج ) (غیاث ). کلیم اﷲ. لقب موسی
معجزلغتنامه دهخدامعجز. [ م ُ ج ِ ] (ع ص ، اِ) عاجزکننده . (آنندراج ) (غیاث ). درمانده کننده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : عاجزی گرگ است ای غافل که او مردم خوردعاجزی تو بی گمان