ایمنی روی خطon-track safetyواژههای مصوب فرهنگستانتأمین ایمنی کارگران مسیر و جلوگیری از برخورد آنها با قطار و ماشینآلات تعمیر و نگهداری، ازطریق تعیین محدودۀ کاری و موقعیت قطارها و هشدار رسیدن قطار
ایمنیلغتنامه دهخداایمنی . [ م ِ ] (حامص ) مصونیت . ایمن بودن .(فرهنگ فارسی معین ). امن و امان و سلامت و حفاظت و حمایت و کامرانی و سعادت . (ناظم الاطباء) : کسی کو خرد جوید و ایمنی
heldدیکشنری انگلیسی به فارسیبرگزار شد، نگه داشتن، گرفتن، نگاه داشتن، در دست داشتن، چسبیدن، منعقد کردن، باز داشتن، جا گرفتن، تصرف کردن
واگنپرانderailواژههای مصوب فرهنگستانابزار ایمنی که برای از خط خارج کردن خطنورد فراری و جلوگیری از برخورد آن با خطنوردهای دیگر بر روی خط نصب میشود
موقعیت قطعی قطارdefinite train locationواژههای مصوب فرهنگستانموقعیتی که در آن برای حفظ ایمنی کارگرانی که بر روی خط کار میکنند، زودترین زمان رسیدن قطار به نقطهای معین به آنها اطلاع داده میشود
ارجمندلغتنامه دهخداارجمند. [ اَم َ ] (ص مرکب ) مرکب از ارج و مند، چه ارج قدر و قیمت و مند کلمه ایست که دلالت بر داشتن کند مثل دولتمند و سعادتمند. (از فرهنگی خطی ). باارج . باارزش
مفتتنلغتنامه دهخدامفتتن . [ م ُ ت َ ت َ ] (ع ص ) در فتنه انداخته شده . (غیاث ) (آنندراج ). و رجوع به افتتان شود. || شیفته . فریفته . مفتون : بنشاند جور و فتنه ز گیتی به عدل و داد
امنلغتنامه دهخداامن . [ اَ ] (ع مص ) ایمن شدن . (مصادر زوزنی ) (ترجمان مهذب عادل بن علی ). بی هراس شدن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). بی بیم شدن . (مؤید الفضلاء). || اعتماد کردن