ایمنی تابشیradiation safetyواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی که در آن با اِعمال روشها و مقررات ویژه و به کار بردن مواد خاص از آسیب تابشهای یوننده جلوگیری میشود
ایمنیلغتنامه دهخداایمنی . [ م ِ ] (حامص ) مصونیت . ایمن بودن .(فرهنگ فارسی معین ). امن و امان و سلامت و حفاظت و حمایت و کامرانی و سعادت . (ناظم الاطباء) : کسی کو خرد جوید و ایمنی
heldدیکشنری انگلیسی به فارسیبرگزار شد، نگه داشتن، گرفتن، نگاه داشتن، در دست داشتن، چسبیدن، منعقد کردن، باز داشتن، جا گرفتن، تصرف کردن
تابشلغتنامه دهخداتابش . [ ب َ / ب ِ ] (اِمص ) روشنی و فروغ آفتاب و شمع و پرتو آتش . (آنندراج ) (برهان ) (انجمن آرا).بریص ؛ درخش و تابش چیزی . (منتهی الارب ) : به گرز نبردی بر اف
سازمان ملل متحدلغتنامه دهخداسازمان ملل متحد. [ ن ِ م ِ ل َ ل ِ م ُت ْ ت َ ح ِ ] (اِخ ) مؤسسه ای است بین المللی که از نمایندگان 83 کشور تشکیل میگردد. افزایش روز افزون ارتباطات بین المللی و
ابوالفضللغتنامه دهخداابوالفضل . [ اَ بُل ْ ف َ ] (اِخ ) ناگری . شیخ ابوالفضل بن شیخ مبارک بن شیخ خضر از رجال دولت هندوستان و علمای آنجا در عهد اکبرشاه بابری (957 - 1011 هَ . ق .). ا
خالدلغتنامه دهخداخالد. [ ل ِ ] (اِخ ) ابن ایمن معافری . وی تابعی است ولی ابن عبدالبر او را در جزء صحابه نام می برد.عمروبن شعیب از او روایت می کند و نیز این روایت از خالد است که
حجاجلغتنامه دهخداحجاج . [ ح َج ْ جا ] (اِخ )ابن ایمن بن عبیده جده ٔ او ام ایمن خادمه ٔ پیغمبر بود، ایمن در جنگ حنین کشته شد و بنابراین پسر او حجاج رؤیت دارد. ابن حبان او را در