ایلخانلغتنامه دهخداایلخان . (اِخ ) نام ممدوح بندگی شیخ مصلح الدین سعدی شیرازی . (شرفنامه ) (آنندراج ) (مؤید الفضلاء) : تا گردنان روی زمین منزجرشدندگردن نهاده بر خط فرمان ایلخان .
ایلخانلغتنامه دهخداایلخان . (ترکی -مغولی ، اِ مرکب ) خان و فرمانروای ایل . لقب سلاطین مغول است . (برهان ) (آنندراج ) (هفت قلزم ). عنوان سلاطین مغول ایران . ج ، ایلخانان . (فرهنگ ف
ایلخانفرهنگ انتشارات معین[ تر - مغ . ] (اِمر.) 1 - رییس ایل ، خان قبیله . 2 - عنوان سلاطین مغول ایران .
ایلخانفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. رئیس ایل؛ سرپرست ایل؛ خان قبیله.۲. دورۀ مغول، عنوان امرا و رؤسا و سردستگان.
ایلخانان ایرانلغتنامه دهخداایلخانان ایران . [ ن ِ ] (اِخ ) نام سلسله ای که از 654 تا 750 هَ . ق . در ایران حکومت کردند و فرزندان چنگیز بودند. در عهد قاآنی منگو ایران نیز در تحت سلطنت خاند
ایلخانیلغتنامه دهخداایلخانی . (ص نسبی ) منسوب به ایلخان . (فرهنگ فارسی معین ). || عنوان سلاطین مغول ایران . (فرهنگ فارسی معین ). نام سلسله ای که در ایران سلطنت کردند از مغولان . ||
تاریخ ایلخانیلغتنامه دهخداتاریخ ایلخانی . [ خ ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) تاریخ غازانی . اول سال 701 هَ . ق . اول سال شمسی تاریخ ایلخانی بود که به امر غازان خان مقرر گردید. مؤلف کشاف اص
ایلخانیلغتنامه دهخداایلخانی . (ص نسبی ) منسوب به ایلخان . (فرهنگ فارسی معین ). || عنوان سلاطین مغول ایران . (فرهنگ فارسی معین ). نام سلسله ای که در ایران سلطنت کردند از مغولان . ||
ایلخانان ایرانلغتنامه دهخداایلخانان ایران . [ ن ِ ] (اِخ ) نام سلسله ای که از 654 تا 750 هَ . ق . در ایران حکومت کردند و فرزندان چنگیز بودند. در عهد قاآنی منگو ایران نیز در تحت سلطنت خاند
تاریخ ایلخانیلغتنامه دهخداتاریخ ایلخانی . [ خ ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) تاریخ غازانی . اول سال 701 هَ . ق . اول سال شمسی تاریخ ایلخانی بود که به امر غازان خان مقرر گردید. مؤلف کشاف اص