ایلاللغتنامه دهخداایلال . (اِخ ) دهی است از دهات هزارجریب بخش دودانگه . (ترجمه ٔ سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 164).
ایلاللغتنامه دهخداایلال . (اِخ ) قلعه ایست از قلاع ولایت لاریجان که ترکان خاتون در آن متحصن گردید. (از تاریخ مغول تألیف عباس اقبال ص 47) : ترکان را با حرمها به قلاع لارجان و ایل
اوصابلغتنامه دهخدااوصاب . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ وَصَب . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بیماریها و امراض : ما نیز در اقسام اسقام و نوائب اوصاب و شوائب اعلال بر امید اقامت و ایلال مغرو
ترکان خاتونلغتنامه دهخداترکان خاتون . [ ت َ ] (اِخ ) مادر سلطان محمد خوارزمشاه دختر یکی از امرای ترک بود و چون قبول همسری سلطان تکش نمود کسان و نزدیکان خود را در کارهای دولتی دخالت داد
یارگانرودلغتنامه دهخدایارگانرود. (اِخ ) از نقاط ساحلی جنوب بحر خزر گیلان ، در جغرافیای کیهان ضمن شرح جنگلهای ایران آرد: قسمت اول (یعنی جنگلهای ایران ) واقع است درسواحل جنوب بحر خزر گ