ایلاجلغتنامه دهخداایلاج . (ع مص ) (از «ول ج ») درآوردن و قوله تعالی : یولج اللیل فی النهار و یولج النهار فی اللیل . (قرآن 13/35). (منتهی الارب ) (آنندراج ). درآوردن . (تاج المصاد
ایلافرهنگ نامها(تلفظ: ilā) (عبری) ایلا و ایله در قاموس کتاب مقدس به معنی درختان آمده و به علاوه نام شهری در ساحل شرقی خلیج بحر قلزم است .
ایلاففرهنگ نامها(تلفظ: ilāf) دوست کردن ، سازواری دادن ، خو گرفتن ، در قرآن به معنای عهد و مانند و اجازه به امان است.
اخراجلغتنامه دهخدااخراج . [ اِ ] (ع مص ) بیرون کردن .بیرون کشیدن . بیرون آوردن . نقیض ادخال : دی شوی بینی تو اخراج بهارلیل گردی بینی ایلاج نهار. مولوی .وجه بیرون رفتن عقل از سر ع
ادخاللغتنامه دهخداادخال . [ اِ ] (ع مص ) درآوردن . (تاج المصادربیهقی ). ایلاج . بدرون بردن . دربردن . (مؤید الفضلاء).داخل کردن . نقیض اخراج . قوله تعالی : «رب ادخلنی مدخل صدق »؛
درآمدنلغتنامه دهخدادرآمدن . [ دَ م َ دَ ] (مص مرکب ) داخل شدن . درون شدن . درون رفتن . ورود کردن . وارد شدن . وارد گشتن . به درون شدن . فروشدن . بدرون آمدن . اندرآمدن . دخول کردن
درآوردنلغتنامه دهخدادرآوردن . [ دَ وَ دَ ] (مص مرکب ) داخل کردن . فروبردن . وارد کردن . بدرون بردن . سپوختن . غرقه کردن . ادخال . (دهار). ایراد. ایلاج . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار)
دیلغتنامه دهخدادی . [ دَ / دِ ] (اِخ ) در دین زرتشتی به معنی دادار و آفریننده از صفات اهورمزدا است . || نام ملکی است که تدبیر امور و مصالح دیماه و روز دی به مهر و دی به آذر بد