عیللغتنامه دهخداعیل . (ع ص ، اِ) ج ِ عائل . (اقرب الموارد). رجوع به عائل شود. || بمعنی «عیلة» است . (از اقرب الموارد). رجوع به عیلة شود.
عیللغتنامه دهخداعیل . [ ع َ ] (ع مص ) نیازمند و درویش گردیدن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج ). فقیر و محتاج شدن . (از اقرب الموارد). عَیلة. عُیول . مَعیل . ر
عیللغتنامه دهخداعیل . [ ع َ ی َ ] (ع اِمص ) پیش آوردن حدیث و کلام را بر آن که شنیدن نخواهدو سخن شنیدن از شأن او نیست ، گویی که به کسی که میخواهد دست نیافته است و سخن را بر کسی