ایقانفرهنگ نامها(تلفظ: iqān) (عربی) به یقین دانستن ، بیگمان شدن ، بارور شدن ؛ حالت ذهن که امری را کاملاً درست میداند، یقین ؛ (در قدیم) ایمان .
ایقانلغتنامه دهخداایقان . (ع مص ) (از «ی ق ن ») به یقین دانستن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (غیاث ) (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ص 24). بی گمان دانستن و بی گمان شدن . (المصادر
باورفرهنگ مترادف و متضاد۱. اعتقاد، ایقان، ایمان، عقیده ۲. باورداشت، برداشت ۳. پذیرش، قبول ۴. زعم، گمان
بیقینلغتنامه دهخدابیقین . [ ب ِ ی َ قی ] (ق مرکب ) بی گمان و بدون شک و حتماً و یقیناً. (ناظم الاطباء): استیقان ؛ بیقین دانستن . ایقان ؛ بیقین دانستن چنانکه هیچ گمانی نماند. (ترجم
یقینفرهنگ مترادف و متضاد۱. اطلاع، اطمینان، اعتقاد، ایقان، باور، بصیرت ۲. بیشبهه، بیگمان، حتمی، قطع، مسلم