ایقافلغتنامه دهخداایقاف . (ع مص ) (از «وق ف ») ایستادن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). || بازایستادن از کاری . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (تاج المصادر بیهقی
ایغافلغتنامه دهخداایغاف . (ع مص ) (از «وغ ف ») دویدن و شتاب رفتن و سخت رفتن چنانکه بی تاب گردد. (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). نیک دویدن . (تاج المصا
ایقانفرهنگ نامها(تلفظ: iqān) (عربی) به یقین دانستن ، بیگمان شدن ، بارور شدن ؛ حالت ذهن که امری را کاملاً درست میداند، یقین ؛ (در قدیم) ایمان .
ایلاففرهنگ نامها(تلفظ: ilāf) دوست کردن ، سازواری دادن ، خو گرفتن ، در قرآن به معنای عهد و مانند و اجازه به امان است.