ایقاصلغتنامه دهخداایقاص . (ع مص ) (از «وق ص ») کوتاه گردانیدن گردن را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (تاج المصادر بیهقی ).
ایقانفرهنگ نامها(تلفظ: iqān) (عربی) به یقین دانستن ، بیگمان شدن ، بارور شدن ؛ حالت ذهن که امری را کاملاً درست میداند، یقین ؛ (در قدیم) ایمان .
ارقاصلغتنامه دهخداارقاص . [ اِ ] (ع مص ) پویه دوانیدن شتر. (منتهی الأٔرب ). در پویه داشتن اشتر. (تاج المصادر بیهقی ). || برجهانیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ).برجهانیدن و بب
اقاصرلغتنامه دهخدااقاصر. [ اَ ص ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ اَقْصَر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ج ِ اَقْصَر، بمعنی کوتاه و مرد خشک گردن . (آنندراج ). رجوع به اقصر شود.