ایضاملغتنامه دهخداایضام . (ع مص ) (از «وض م ») وضم ساختن جهت گوشت یا نهادن بر آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
ایذاملغتنامه دهخداایذام . (ع مص ) واجب گردانیدن حج را بر خویشتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (تاج المصادر بیهقی ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || وَذَم (دوال گوشه ٔ دلو) بستن
ایضاًلغتنامه دهخداایضاً. [ اَ ضَن ْ] (ع ق ) مأخوذ از تازی ، باز و نیز. (ناظم الاطباء).هم و نیز. (آنندراج ). دوباره . دیگر بار. بار دیگر. مکرر. هم . (یادداشت بخط مؤلف ) : ایضاً
ضعفلغتنامه دهخداضعف . [ ض َ ] (ع مص ) ضُعف . ضَعافة. ضُعافیة. سست گردیدن . (منتهی الارب ). سست شدن . (زوزنی ). || زیاده گردانیدن آنها را پس جهت او و یاران وی و دوچند گردیدن بر