ایشیک آقاسی گریلغتنامه دهخداایشیک آقاسی گری . [ گ َ ] (حامص مرکب ) ایشیک آقاسی بودن . شغل ایشیک آقاسی . (فرهنگ فارسی معین ).
ایشیک آقاسی باشی گریلغتنامه دهخداایشیک آقاسی باشی گری . [ گ َ ] (حامص مرکب ) ایشیک آقاسی باشی بودن . شغل ایشیک آقاسی باشی . (فرهنگ فارسی معین ).
ایشیک آقاسیلغتنامه دهخداایشیک آقاسی . (ترکی ، اِ مرکب ) ایشک آقاسی . رئیس بیرون . || حاجب دربار. رئیس دربار صفویان . || داروغه ٔ دیوانخانه . (فرهنگ فارسی معین ). داروغه ٔ دیوانخانه چه
ایشیک آقاسیفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. داروغۀ دیوانخانه.۲. حاجب دربار پادشاه.۳. در دورۀ صفویه، وزیر دربار و رئیس تشریفات دربار و مٲمور نظموترتیب مجلس پادشاه.
ایشیک آقاسی باشیلغتنامه دهخداایشیک آقاسی باشی . (ترکی ، اِ مرکب ) رئیس رؤسای بیرون . || رئیس تشریفات صفویان . || رئیس ایشیک خانه ٔ قاجاریان . (فرهنگ فارسی معین ).
head-onدیکشنری انگلیسی به فارسیمستقیم، از جلو، با سر، رو در رو، شاخ بشاخ، از سر، از طرف سر، نوک به نوک، روبرو، مستقیم
ایشیک آقاسی باشی گریلغتنامه دهخداایشیک آقاسی باشی گری . [ گ َ ] (حامص مرکب ) ایشیک آقاسی باشی بودن . شغل ایشیک آقاسی باشی . (فرهنگ فارسی معین ).
دانگلغتنامه دهخدادانگ . (اِ) شش یک چیزی . سدس چیزی . یک قسمت از شش قسمت چیزی . دانگی . دانق . (زمخشری ). یک بخش از شش بخش چیزی . یک ششم چیزی . یک حصه از شش حصه ٔ چیزی :- پنج دان
نادرشاه افشارلغتنامه دهخدانادرشاه افشار. [ دِ هَِ اَ ] (اِخ ) سرسلسله ٔ پادشاهان افشاریه ٔ ایران است . وی در 28 محرم سال 1100 هَ . ق . درناحیه ٔ دستگرد از توابع دره گز متولد شد، پدر او ا
اردوشاهلغتنامه دهخدااردوشاه . [ اُ ] (اِخ ) (امیر...) از امرای عهد سلطان حسین میرزا و میرزامحمدزمان تیموری . چون میرزامحمدزمان به غرجستان رسید... امیراردوشاه را استظهار تمام پیدا ش
طاهرزادهلغتنامه دهخداطاهرزاده . [ هَِ دَ ] (اِخ ) میرزاعلی اکبر صابر (تولد 1278 وفات 1321 هَ . ق .). وی یکی از شعرای توانا و بزرگ شروان است ، و در قرن سیزدهم هجری در شهر شماخه تولدی